سیدعلی فاطمی/ همانگونه که در دو بخش پیشین این گزارش با عنوان نگاهی به دو خط مشی مغفول در امر سیاستگذاری حوزه هنری و از حقنه رویکرد مشتریمدار تا جولان منورالفکران بر بستر خود کمبینی مدیران حوزه هنری اشاره شد؛ با بررسی عمده اشکالات مدیریتی این نهاد انقلابی در فرایند حرکتی خود میتوان به این نتیجه رسید که مهمترین بخش حوزه هنری، واحد آموزش است که اگر چه ادعا دارد مانند موتورخانه یک کشتی نقش ایفا میکند و اساتید موتور هنرجویان را روشن میکنند؛ اما فی الواقع بدور از هر گونه سند راهبردی مدونی در تربیت نیروی انسانی خود بوده و این در حالی است که حمایتی از طرف سایر بخشهای حوزه هنری برای حرکت دیده نمیشود.
مرکز آموزش و پژوهش حوزه هنری در طی حیات خود همچون گَرم خانه ای عمل نموده است که فاقد رگ و لولههای لازم بوده و نه تنها نتوانسته حیطه تفکر و متفکران را به بخشهای دیگر این نهاد انقلابی راه بدهد. بلکه در سیر حرکتی خود دچار آسیب های درجازدن شده است. آسیب های ویژه ای که شاید یکی از مهمترین آن را بتوان در درگرم شدن بیش از حد سیلندرهای تولید فکر جستجو نمود؛ آسیبی ویژه که از یک سو خنثی بودن محتوای آموزشی و غیر کاربردی بودن آن را موجب شده و از سوی دیگر به هرز رفت منابع انسانی و یا اضمحلال ایشان در وضعیت موجود می انجامد.
عدم تدوین سند جامع آموزش حوزه هنری که در مفهومی وسیع و جامع خود به سردرگمی و عدم تطابق لازم حوزه هنری در سیاستگذاریهای جذب، پرورش و بکارگیری نیروی انسانی انجامیده؛ تا به آن حد وسیع است که در کنار فَشل نمودن استعداد بسیاری از جوانان صاحب ذوق و دغدغه هنری و همچنین بیانگیزه نمودن اساتید مجرب این نهاد انقلابی و ...؛ عملا فضای آموزش به مجالی برای کسب اعتبارات رانتی و پرورش بیقواره برخی جوانان «صاحبان رو» مبدل گردیده است. همان طیف جوانان محدودی که به دنبال عالاف و علوف بوده و مصادیق روشنی از این جماعت، سالهاست که به واسطه عدم تدوین سند جامع آموزش حوزه هنری توانستهاند تا با «سخت روی» بودن و بعضا «دریدگی» نشات گرفته از انتصاب و یا اتصال به این و آن؛ در فضای داخل و یا خارج از این نهاد انقلابی یکهتازی نموده و حتی به مناسب فرهنگی در سطوح مختلف تاکتیکی و یا مدیریتی چنگ انداخته و حتی با بِرند حوزه هنری در عرصه فرهنگی کشور جولان دهند!
عدم تدوین سند جامع آموزش حوزه هنری در طول سالیان گذشته آنقدر آفات مادی و معنوی داشته که سبب شده تا حتی برخی تصور کنند که مسئولان آموزش نه برای روشن کردن موتور جوانان با انگیزه و دغدغهمند در عرصه فرهنگی کشور، که تنها برای روی آب نگهداشتن کشتی مدیریتی خود بر عرصه حوزه هنری تلاش کردهاند! حال آنکه باید توجه داشت که به کوشش اساتید برجسته و متعهد و انقلابی در حوزه هنری، از سال ۱۳۸۹ هجریشمسی نحوه آموزش متفاوت از گذشته و بر طبق روشهای نوین شروع شده و بسیاری از اساتید متعهد و انقلابی حوزه هنری با تأکید بر روی محتوا در سالهای اخیر توانسته است تعداد بالایی از هنرجویان را تربیت نمایند. تربیتی که البته به واسطه عدم تدوین سند جامع آموزش حوزه هنری عمدتا به هرز رفت منابع انسانی و در خوشبیانهترین صورت، به کمرنگ و یا همرنگ شدن عموم هنرجویان در فضای فرهنگی و هنری کشور منجر شده است.
اکنون با تغییر مدیریت این مجموعه انقلابی انتظار میرود که در دوران جدید علاوه بر درک اهمیت تربیت نیرو متعهد هنری با تمرکز بر سند جامع آموزش حوزه هنری برای پربار شدن این معاونت مهم تلاش شود و در این راستا توجه شود که آموزش حوزه باید بتواند هنرجویان خود را از یک سو به دو بال اندیشه و تکنیک مسلح ساخته و از سوی دیگر در همان بدو گزینش، اقدام به استعدادیابی و تشخیص جایگاه احتمالی ایشان در عرصه فرهنگی و هنری کشور نموده و مبتنی بر آن ذهنیت به پرورش ایشان مبادرت ورزد.
بر این اساس لازم است تا سند جامع آموزش حوزه هنری ضمن بازتعریف میشن و ویژن (mission & vision) مبتنی بر تجهیز هنرجویان به دو بال اندیشه و تکنیک و همچنین استعدادیابی ایشان در بدو گزینش و سرمایهگذاری مبتنی بر تشخیص سطح و جایگاه احتمالی هر یک از هنرجویان در آینده عرصه فرهنگی، اقدام به ترسیم نقشه راه نموده و چند نکته را به صورت ویژه مد نظر داشته باشند:
۱/ گردش نخبگان در منصبهای مدیریتی:
پُرواضح است که جُز با روحیه جهادی و انقلابی نمیتوان پاسخی برای فقر مدیریت فرهنگیِ پیش رو یافت. جوانان متخصص متعهد بایستی تخصص و تعهد خود را به مراکز رسانهای حساس عرضه بدارند و مدیران غیرمتخصص بایستی برادرانه یا پدرانه جای خود را به جوانان پرشور و شعور انقلابی بدهند، تا کشور بتواند از تهدیدها عبور نموده و به صلاح برسد. اما در این میان مرکز آموزش و پژوهش حوزه هنری پس از تربیت کارشناسان انقلابی بایستی همچون قلب تپندهای خون تازه در شاهرگهای مدیریتی حوزه هنری پمپاژ کند، و اجازه رُشد این استعدادها و توانمندیها را در مراحل بالاتر بدهد. البته رُشد غیر رانتی و تجویز شده به سبب آقازادگی و خانمزادگی و یا جدیدا عروس بودن و داماد بودن و ...
یادمان باشد که یکی از نقطه ضعفهای نهادینه در مدیریت حوزه هنری، علاوه بر منکوب کردن شایستهسالاری و دخالت دادن منافع قبیلهای خاص، ایجاد فضایی بسته و عایق پیرامون خود بود، بهگونهای که استعدادها و توانمندیهای بالقوه نیروهای جوان و مؤمن انقلابی، تحت هیچ شرایطی به کرسیهای مدیریتی عرضه نمیشد و از رشد بازمیماندند و در واقع با اضمحلال و یا هضم نیروهای متعهد در وضعیت موجود، فرصتهای بیشماری از دست انقلاب اسلامی رفت. اما شرایط امروز کشور همچون گذشته نیست و دیگر نه اشخاص لیبرال مسلک قادرند جوانهای کشور را بفریبند و نه انقلابینماهای خزیده در لاک محافظهکاری! بنابراین تحول در رسالت و ماموریت مرکز آموزش و پژوهش حوزه هنری باید در رأس امور این نهاد انقلابی قرار گیرد.
۲/ تربیت چِریک رسانهای و واکنش سریع بر موضع عملیات روانی دشمن
تربیت رسانهای امروز در رأس امور کشور است. جنگ روانی و به دنبال آن اقتصادی دشمن هم از همین منفذ دارد اتفاق میافتد. سالهای طولانی با دروغها و تربیتهای غیر اسلامی در رسانهها، ذهنیت جوانان را نسبت به ظرفیتهای بیشمار کشورشان خالی یا بدبین کردند، و همین امر اسباب بیتوجهی به ظرفیتهای بِکر داخلی و توجه بیجا به خارج از مرزها در ذهن مردم شد. درنتیجه سالهای طولانی از فعالیت بر روی ظرفیتهای داخلی بازماندیم و این خود بزرگترین برهان این مدعاست که جنگ اقتصادی دشمن هم برآمده از جنگ روانی و رسانهای بوده و امروزه به اقرار خود دشمنان کشور، ایران درزمینه ظرفیتهای بِکر و دستنخورده کشوری، رتبه اول را در سطح جهانی دارد! با نظر به این ظرفیتها، ایران قادر است تقریباً همه نیازهای صنعتی و کشاورزی خود را بهجز موارد انگشتشمار از درون کشور برآورده کند. اما ملاحظه میشود که از طریق همین جنگ روانی و رسانهای بود که مردم را نسبت به دست برتر خود غافل کردند و درحالیکه دشمنان به ذخایر و معادن بیشمار کشورمان نیازمند بوده و هستند، و علت دشمنیشان هم همین است که دستشان از این ذخایر عظیم کوتاه شده، اما برخی مسئولین کشور و بهتبع آن برخی از مردم طوری رفتار میکنند که انگار این ما هستیم که به دشمنانمان محتاجیم!؛ البته پرواضح است در ابتدای انقلاب سوغات عقبماندگی علمی که از طاغوت برجایمانده بود از سرعت پیشرفت اقتصادی میکاست، اما نهضت علمی افتخارآمیز جوانان کشور خیلی زود ایران را به قلههای علمی جهان صعود داده بود. بااینهمه قدرت جنگ روانی دشمن بهقدری عظیم بود که هنوز هم عدهای واقعاً گمان میکنند دشمنان دست برتر را دارند! درحالیکه صرفاً توهمی بود که از طریق جنگ رسانهای در اذهان وارد ساخته بودند. امروز دیگر مجالی برای غفلت و یا کاهلی نیست. مجالی برای لیبرال مسلکها و انقلابینماها که دو روی یک سکه بودند نیست. مجال فرصت دادن به فرصتطلبها نیست. مدیران غیرانقلابی بهزودی تصفیه خواهند شد. مدیران لیبرالمسلک ولو با چهره مظلوممآبانه دیگر مجالی برای وارد کردن خسارتهای بیشتر نخواهند داشت. مدیران انقلابینما ولو خزیده در پوست گوسفند مجالی برای ضربه زدن به بنیههای فرهنگی و هویتی کشور نخواهند یافت. مدیران انقلابی ناکارآمد جایگاهی در میان جوانان پرشور و حرارت ندارند و بهزودی کنار زده میشوند. بهکارگیری جوانان متخصص متعهد سرلوحه دستگاههای کشور قرارگرفته است و بهزودی با عهدهدار شدن کرسیهای مدیریتی کشور، موجی از نشاط و تحرک در سرتاسر کشور به وجود خواهد آمد. کسانی که از تخصص کافی برخوردار نیستند اگر متعهد هستند باید میدان را برای جوانان متخصص خالی کنند و خود مشغول کار دیگر شوند و یا در کنار جوانان به آنان تجربه بیاموزند.
۳/ ایجاد اتحاد در هدف و همگونی نیروی انسانی و پرهیز از نظام طبقاتی و نَسَب سالاری
در دستگاههای رسانهای و تربیتی کلان کشور، لازم است انسجام کشور و اتحاد اسلامی و ملی حفظ شود. مسائل بایستی با آرامش حل شوند. اتحاد و برادری، امروز از همهوقت واجبتر است. اصلاح این امور جزئی و درعینحال مهم نباید اسباب اختلافات و هرجومرج شود. دشمن نخواهد توانست در صفوف فشرده مسلمین رخنه ایجاد کند. همه اقشار باید بیدار باشند. چراکه بهقدر کافی از جریانات غربزده و شرقزده مصیبت کشیدهایم و دیگر مجالی نمیماند که خود نیز دچار هرجومرج شویم. در وضعیت حساس کنونی ازنظر جنگ روانی و جنگ اقتصادی، اوضاع نباید متشنج شود. چراکه این همان سمّ مهلکی است که دشمن انتظارش را میکشد. بایستی مراقب نفوذ دشمن در صفوف فشرده خود باشیم. و به طور یقین دشمن غدار با وجود اینکه برای ایجاد اختلاف و فتنه در صفوف فشرده مسلمین، خود را به آب و آتش میزند و به دریوزگی افتاده است، هیچ غلطی نمیتواند بکند!
۴/ تعریف سازوکار کشف استعدادهای فرهنگی و هنری خارج از تهران و استفاده از ایشان با رویکرد عدم گسیل به پایتخت
مراکزاستانی حوزه هنری مهمترین نقشآفرین فرهنگی و هنری کشور در سراسر استان هستند. آحاد امت اسلامی از هرکجای این کره جغرافیایی از طریق محتوایی عرضهشده در فضای مجازی و ترجمه و توزیع کتب ارزشمند عرصه فرهنگ و هنر انقلاب اسلامی یه این منبع دسترسی دارند. بهترین نیروهای فرهنگی-هنری و اجرایی دستگاههای فرهنگی کشور علاقهمند به همکاری با حوزه بهتری هستند. حوزه هنری در راستای کارآمدسازی خود توجه ویژهای به اقتصاد فرهنگ دارد و به همین دلیل به تجاریسازی محصولات هنری ارزشمدار خود پرداخته است و درآمدهای حاصل از آنکه سهم قابلتوجهی از بودجه حوزه را تأمین میکند و ...؛ میتواند با هوشمندی بیشتر بهنوعی تقویتکننده چرخه تولیدات فاخر هنری در کشور باشد.
۵/پرورش نیروی واکنش سریع و مدیریت آنی، قوی و به لحظه:
بصیرت یک عنصر بسیار تعیینکننده در عبور از موانع است. امیر مؤمنان علی علیهالسلام میفرمایند: إِنَّ مَعِی لَبَصِیرَتِی مَا لَبَّسْتُ عَلَی نَفْسِی وَ لَا لُبِّسَ عَلَی. «همان بصیرت دیرین هنوز هم با من است. چنان نیستم که چهره حقیقت را نبینم و حقیقت نیز بر من پوشیده نبوده است.». راز عبور از بسیاری از فتنههای ریزودرشت داشتن بصیرت است. چراکه بصیرت است که حق را از باطل بر انسان بازمیشناساند. جوانان متخصص متعهد به همراه برادران خود بایستی بصیرت انقلابی خود را تقویت کنند. با پرهیز از آرزوهای بلند، وابستگیها و عشقهای کاذب و کناره گرفتن از فتنههای اجتماعی؛ و با پرداختن به تقوا و یاد خدا، خودسازی، تلاوت قرآن و نفی وابستگیهای مادی میتوان تا حد زیادی از بیبصیرتی نکوهیده جلوگیری کرد. همان عنصر نامطبوعی که در مردم کوفه و عراق وجود داشت و بیش از همه خاطر امیر مؤمنان علی علیهالسلام را آزرد و ناراحت کرد. بیبصیرتی انسان را در دام منافق گرفتار کرده و موجب بروز اختلافات و نزاعهای داخلی میگردد. در نبود بصیرت، دشمن بهراحتی در صفوف مسلمین رخنه کرده و آتش نزاعهای قبیلگی و داخلی را در میانشان شعلهور میسازد. با توجه به شرایط حساس در برهه کنونی، دقت به این مقوله برای مدیران رسانهای و جوانان متخصص متعهد بسیار ضروری است. با نظر به این ضرورت، اکیداً به اشخاص و دستگاههای رسانهای که مسئولیت تربیت کلان کشور را بر دوش دارند، توصیه میشود با شرکت در مراسمهای دعا و خلوت و انس با خدا، درس اخلاق و مناجات، تجدیدعهد و پیمان با خدا و ائمه اطهار علیهم السلام، صلهرحم با برادران و همکاران و محبت ورزیدن به یکدیگر، اجتناب از خودرأیی و رفع دشمنیها و کینهتوزیها و درنهایت حلال کردن یکدیگر، بصیرت انقلابی خود را به رخ دشمنان بکشند و در برابر کینهتوزیهای دشمن، با اتحاد و همدلی و برادری و محبت، بر عزت فردی و جمعی خود بیافزایند و حقارت و ذلت ابدی نصیب دشمنان کینهتوز خود کنند.
۶/ تجهیز هنرجو به دو بال علم و عمل در حیطه پویانمایی
در سالیان گذشته حوزه هنری با تعدادی تجربه موفق در حوزه کودک توانست تولیدات پویانمایی برجسته و مقبولی را رونمایی کند. اگرچه رسیدن به نقطه تراز، زحمت و دقت بیشتری میطلبد. همانطور که پیشتر اشاره شد تسلط رسانهای و اشراف بر مفاهیم تربیت اسلامی خصوصاً تربیت کودک، در رسیدن به نقطه تراز، ضروری و سرنوشتساز است. درعینحال مدتی است که به بهانههای واهی و شاید مشکوک، ادامه تولیدات انیمیشن حوزه هنری نیز متوقف شده است. توقفی ویژه که به موازات آن با انتصاب رانتی یکی از هنرجویان پیشین حوزه هنری به مدیریت شبکه کودک و نوجوان سیمای جمهوری اسلامی ایران و عملکرد به شدت ضعیف ایشان در این مجموعه مهم فرهنگی و رسانهای همراه گردید. مجموعهای که میتوانست مشتری خوبی برای تولیدات انیمیشن حوزه هنری باشد و نقش ویژهای را در عرضه تولیدات فرهنگی شاخص به کودک و نوجوان ایفا نماید. پس آیا میتوان گفت دستی در کار است و دشمن از شکوفایی هرچه بیشتر در حوزه تربیت اسلامی کودک احساس خطر کرده و به کمک بازوهای نفوذ خود در داخل و خارج، جلوی چنین فعالیتهایی را گرفته است؟ چه کسی پاسخگوی این مطالبه بر حق خانوادهها و کودکان خواهد بود؟ خانوادههای متدین ایرانی چگونه و با چه زبانی از ضرورت تولید پویانمایی اسلامی سخن بگویند؟ انیمیشنی که بر پایه تربیتهای اسلامی طرحریزی و منطبق بر فطرت الهی انسان ساختهشده باشد و کپی دست چندم از روی آثار غیر اسلامی و خارجی نباشد. آثاری که کاملاً بومی و برخاسته از فرهنگ و سبک زندگی اسلامی و ایرانی باشند و مانند دیگر تجربههای تلخ در آنها رد پایی از جریانات معاند نفوذ مشاهده نشود.
پایان
ارسال نظر